محمدامین و سجاد دانشآموزان چهاربرجی هستند که در اوقات فراغت تابستان کار را بر اتلاف وقت ترجیح دادهاند و تابستان خود را کنار استادکارها میگذرانند تا فوت و فن حرفهای را یاد بگیرند.
گونههای آفتاب سوختهشان حکایت از همنشینی طولانیمدت با آفتاب و گرما دارد و دستانشان بهترین راوی برای بیان مشکلات و سختیهایی است که پشت سر گذاشتهاند تا به هر قیمتی که شده، هم نانآور باشند و هم دانشآموز.
محمدامین و سجاد که یکی پانزدهساله و دیگری 17سال دارد، در کارگاه تراشکاری و جوشکاری مشغول به کار هستند، جایی که از ساعت 8صبح تا 6بعدازظهر با انواع دستگاه برش و دستگاه جوش، فرز و... سر و کار دارند و امیدوارند در آینده برای خودشان کسب و کار آبرومندی را راهاندازی کنند.
سجاد دستگاه جوش را روشن میکند، در یک دستش الکترود و در دست دیگرش ماسک جوشکاری قرار دارد. آموختن این حرفه را از چندسال پیش شروع کرده اما هنوز هم شبها با درد شدید و اشک چشم میخوابد، دردی که مرهمش مقداری سیبزمینی رنده شده خنک است که مادرش بلافاصله فراهم میکند و روی چشمانش میگذارد.
خانواده او در عین تمکن مالی به مشاغل تابستانه نوجوانان نگاه تربیتی و آیندهنگر دارند؛ درست مانند قدیمها و نظام استاد شاگردی که دیگر خیلی بین والدین خریدار ندارد.اگر کسی رفتارهای پخته سجاد را ببیند، باور نمیکند که او فقط 17سال داشته باشد. الان که تابستان است، صبح و عصر و در سال تحصیلی، بعد از مدرسه در کارگاه برشکاری و جوشکاری سید اکبر مظلوم مشغول به کار میشود.
اولین سؤالی که میکنم درباره وضعیت تحصیلیاش است که در جواب میگوید: «هنرستانی هستم و در رشته کامپیوتر تحصیل میکنم. درسهایم خوب است، امسال کلاس دوازدهم را با موفقیت پشت سر گذاشتهام و معدلم نوزده و خردهای است. برای من درس اولویت دارد، هیچگاه به بهانه کار از مدرسه غایب نشدهام.»
وقتی از حقوق ماهانه سید سجاد رضوی میپرسیم به رقم «کمتر از 2میلیون تومان» اشاره میکند. فشار کار و تحصیل همزمان سجاد با دستمزدی که میگیرد، چندان معنادار به نظر نمیرسد.
برای من درس اولویت دارد، هیچگاه به بهانه کار از مدرسه غایب نشدهام
او تأکید میکند که نه خانوادهاش در تنگنای مالی است و نه پولتوجیبیاش را دریغ کردهاند و ادامه میدهد: «انتخاب خودم بود. من از بچگی یاد گرفتهام که روی پای خودم بایستم. اتفاقا خودم هم آمدم و با سیداکبر مظلوم صحبت کردم که در کارگاهش کار کنم. الان برای خودم کلی پسانداز دارم و حسابشده هم خرج میکنم.»
او ادامه میدهد: «هنگام همین کارکردنها فهمیدم کیسه سیبزمینی و برنج گوشه خانه خودبهخود پر نمیشود. فهمیدم پول حلال درآوردن زحمت دارد. »
محمدامین کلانتر دیگر نوجوانی است که در کارگاه تراشکاری و جوشکاری سیداکبر مظلوم مشغول به کار است. او میخواهد در رشته مکانیک تحصیل کند از این رو در یک کارگاه فنی مشغول به کار شده تا در آینده به اصطلاح دست به آچار باشد. اکبرآقا، استادکار جوان این کارگاه، با خنده میگوید: «مادرش با اصرار محمدامین را میفرستاد سر کار. از بس که در خانه شیطنت میکرد.»
محمدامین با ابروهایی گرهخورده که تا آخر گفتوگو باز نمیشود، میگوید: «اوایل اجباری میآمدم ولی بعد علاقه ایجاد شد. الان دومین سالی است که در ایام تابستان کار میکنم تا پساندازی برای سال تحصیلی داشته باشم البته هدف اصلیام این است که فوت و فن حرفهای را برای آینده بیاموزم.»
محمدامین اذعان دارد که کار، او را از دغدغههای بچهگانه دور کرده است: «همسنوسالهایمان که کار نمیکنند، هنوز توی فکر چیپس و پفک، بسته اینترنت، گلس گوشی، بازیهای کامپیوتری و گرفتن پول از باباهایشان برای اینطور چیزها هستند و روزهایشان را با بیکاری میگذرانند.»
ما هم تفریحات خودمان را داریم و آخر هفتهها چندخانوادهای میرویم گردش و تفریح
میپرسیم آنها خوشتر زندگی میکنند یا شما؟ محمدامین جواب میدهد: «ما هم تفریحات خودمان را داریم و آخر هفتهها چندخانوادهای میرویم گردش و تفریح.»
سیداکبر مظلوم استادکار محمدامین و سجاد است. او که بیش از 3دهه در حرفه تراشکاری و جوشکاری سابقه کار دارد، میگوید: «نگاه جامعه به کار نوجوان، نگاه کودک کار است؛ افرادی که فقیر هستند و فقط به دلیل نیاز مالی سرکار میروند، در صورتی که کار برای نوجوان در یک محیط امن، همان قدر اهمیت دارد که بازیکردن در دوره کودکی.»
او ادامه میدهد: «مسئولیتپذیری، برخورد با مردم، فراز و فرودهای بازار کار، به دست آوردن دستمزدی هر چند کم، حلال و حرام بودن درآمدها و مدیریت هزینه از جمله مهارتهای پایهای است که نه در کلاس درس، بلکه فقط در محیط واقعی کار امکان آموزش آن هست.»
استادکار کارگاه تراشکاری محله چهاربرج در ادامه میگوید: «این روزها شاگرد خوب خیلی کم شده است، جوانان دیگر صبر و تحمل ندارند. از در کارگاه که تو میآیند، حقوق «پایه» را طلب میکنند. بیشتر آنها میخواهند یکشبه استاد شوند. »
سید اکبر مظلوم ادامه میدهد: «آنهایی که میمانند آینده خوبی دارند. برشکاری، تراشکاری، جوشکاری، فرزکاری و ... حرفههای نان و آب داری است که همیشه بازار کار دارند. همین سجاد سال چهارمی است که در این کارگاه کار میکند و از یکی دو سال آینده میتواند برای خودش کارگاه مستقلی داشته باشد. اولویت جوانان جویای کار باید کارآموزی باشد، آنها بایستی با کم و زیاد حقوق استادکارها بسازند و سختیها را تحمل کنند. دراین صورت میتوانند خیلی زود کارگاهی راه بیندازند و درآمدهای خوبی داشته باشند.»